پیامبر مکرم اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
خدا به بندگانش چیزی بهتر از عقل نبخشیده است. زیرا خوابیدن عاقل از شب بیداری جاهل بهتر
است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (بسوی حج و جهاد) بهتر است و خدا پیغمبر و
رسول را جز برای تکمیل عقل مبعوث نسازد.
اصول کافی – جلد 1- صفحه 14
آقا اجازه! خسته ام از این همه فریب،
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب.
آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب.
آقا اجازه! باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب.
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب!
آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
«آدم» نمی شویم! بیا: ماجرای «سیب»!
باشد! سکوت می کنم اما خودت ببین..!آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب....
محمدبن ابوبکرمیگوید:(درلحظات اخر ابوبکرلعنه الله علیه)وقتی با او تنها شدم به او گفتم:ای
پدربگو لا اله الا الله گفت: هرگز نمی گویم ونمی توانم بگویم تا واردآتش شوم وداخل
تابوت گردم!وقتی نام تابوت را آورد گمان کردم هذیان می گوید گفتم کدام تابوت؟گفت:تابوتی
ازآتش که باقفلی ازآتش بسته شده است ودران دوازده نفرند-ازجمله من واین رفیقم.گفتم
عمرلعنه الله علیهگفت آری پس مقصودم کیست؟ونیزده نفردیگرکه درچاهی درجهنم
هستیم.بردرآنچاه صخره ای ست که هرگاه خدا بخواهد جهنم راشعله ورکند آن صخره را بلند می
کند.(کتاب اسرارآل محمد)
معرفی اصحاب صحیفه ملعونه:ابوبکر-عمر-معاذبن جبل-ابوعبیده بن جراح وسالم بن
مولی ابی حذیفه-لعنة الله علیهم اجمعین.
این پنج ملعون کسانی هستند که در حجة الوداع پیمان نامه ای امضا کردند که اگر
پیامبر(ص)ازدنیا رفت تا انجا که قدرت دارند نگذارند خلافت به اهل بیت (علیهم السلام)
برسد. (کتاب اسرارآل محمد(ص)-سلیم بن قیس هلالی)
درشناخت دشمنان اهل بیت بکوشیدوازآنان برائت بجویید که
درغیراینصورت به اهل بیت ظلم کرده اید.
(وحال دراسفل السافلین جهنم جزای پیمان نامه شیطانی وپلیدخودرا میبینندوبایک
دیگرفوتبال گل کوچیک بازی میکنند وبه یک دیگر گل میزنند وگاهی هم ملائکه عذاب
به آنها گل میزنند!)
میان شما وپندپذیری پرده ای
ازغروروخودخواهی قرارگرفته
است.
انان که وقتشان پایان یافت خواستارمهلت وآنان که مهلت دارند کوتاهی میکنند.
منم ان عاشق دلخسته دیدار حسین
منم ان خادم دلبسته به دربار حسین
سر سلسله مردم ازاد حسین است
انکس که دراین ره سرو جان دادحسین است
مردی که چو کوهی به بر تیشه بیداد
دامن به کمر برزد و استاد حسین است
***
درسی به بشر داد به دستور الهی
درسش عملی بود نه کتبی وشفاهی
ائین یزیدی که بری بود ز انصاف
ننمود به تهدید وبه تطمیع گواهی
***
در معرکه دشمن چو به او خط امان داد
رد کرد و خروشان شد ودر معرکه جان داد
ننهاد به زنجیر ستم گردن تسلیم
حنجر به دم خنجر بیداد گران داد
***
مردانه در این معرکه بنهاد قدم را
بر ضد ستمکار بر افراشت علم را
با نیروی یزدانی و با دست خدایی
بشکست به هم قدرت ارکان ستم را
***
اعلامیه از قتلگه کرب وبلا داد
با زینب وسجاد سوی شام فرستاد
این جمله ز خون بود در ان نشریه مسطور
باید بشر از قید اسارت شود ازاد
***
او کرد به نوع بشر این قاعده تعلیم
کاندر ره ازادگی از جان نبود بیم
دیگر نهراسد ز ستمکار ستمکش
مطلوم به ظالم نکند کرنش و تعظیم
***
هر وحشی نا کس نزند کوس تمدن
هر کافر نا حق نزد لاف تدین
اشرار نگیرند به احرار سر راه
ناکس نفروشد به کسان ناز و تفرعن
***
شمشیر نباشد به کف زنگی بد مست
خائن نشود عالی و عالی نشود پست
باشد که نبالند و ننازند ونتازند
ارباب زر وسیم به اشخاص تهیدست
***
برچیده شود قاعده و رسم توحش
از مسند حق دور شود قاضی حق کش
از بین رود منکر ومعروف بیاید
جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوش
***
مردم همه با کافرو ظالم بستیزند
پویند ره حق وز ناحق بگریزند
کوبند همی سنگ الم بر سر بدخواه
بر فرق تبهکار همی خاک بریزند
***
این حکم صریح است وبدیه است ومحقق
چیره نشود حق کش وکشته نشود حق
بیدادگری را اثری نیست به عالم
زنده است حسین بن علی ان حق مطلق
***